افزایش عمکلرد کارکنان باروش مدیریت ارزش‌ها 2023

تکامل مدیریت در دنیای تغییرات

دنیا هر روز در حال تغییر است و علم مدیریت نیز باتوجه‌ به این تغییرات باید مرتباً خود را به‌روز نگه دارد. سال‌ها پیش در اوایل قرن بیستم، مدیریت بر اساس دستورالعمل‌ها و فرایندها استوار بود Managment by Instruction (MBI)  روشی که در آن زمان به نظر جامع و کافی می‌رسید. شما به‌عنوان یک مدیر کافی بود که دستورالعمل‌های دقیق و کارآمدی تعریف کنید تا کل سیستم به‌خوبی کار کند و البته همیشه باید در نظر می‌گرفتید که این دستورالعمل‌ها به‌صورت کامل از نفر قبل به نفر بعد منتقل شود. در آن زمان تغییر با سرعت کمتری اتفاق می‌افتاد و در نتیجه این روش به‌اندازه کافی خوب کار می‌کرد. اما در دهه 1960، تغییرات به حدی سرعت گرفت که مدیران به انعطاف‌پذیری بیشتری نیاز داشتند؛ بنابراین پا را یک‌قدم جلوتر گذاشتند و به سراغ مدیریت بر اساس اهداف Mnagment by Objectives (MBO) رفتند. این ایده مدیران را قادر می‌ساخت تا بر با تعریف اهداف مشترک بتوانند سازمان خود را در یک‌جهت و استراتژی مشخص پیش ببرند. اما به نظر می‌رسید که این ایده هم کافی نیست و همان‌طور که تغییرات در محیط (به‌عنوان‌مثال، رقابت جهانی، تأثیر فناوری، بحران اقتصادی جهانی و غیره.) شدت می‌گرفت مدیریت بر اساس اهداف هم دیگر ناکافی بود و نیاز به یک روش تازه احساس می‌شد.

روش‌های مدیریت که سازمان شما را با شکست مواجه می‌کند!

از آنجایی که محیط کار  به‌شدت تغییر کرده است، مدیران لازم دانسته‌اند که رویه‌های مدیریت خود را تغییر دهند تا نیازهای زمانه را برآورده کنند. در واقع، سازمان‌هایی که هنوز تنها بر دو نظریه MBI و MBO تکیه می‌کنند اغلب متوجه می‌شوند که مدیرانشان در رسیدن به اهداف خود مرتباً شکست می‌خورند. احساس ناامیدی زمانی افزایش می‌یابد که علی‌رغم بهترین تلاش‌ها باز هم نمی‌توانند تشخیص دهند که چه چیزی اشتباه است. شاید فکر کنید احتمالاً اهداف را بسیار بلندمدت یا غیرواقعی تعریف کرده بودند؛ اما همیشه این‌طور نیست. اتفاقاً اهداف واقعی و دسترس‌پذیر تعریف شده؛ اما با تغییرات پیش‌بینی‌نشده‌ای که اتفاق افتاده، شکست‌خورده‌اند و نکته اینجاست که در حال حاضر در بسیاری از موارد این تغییرات قابل‌پیش‌بینی نیستند. در نتیجه این پیچیدگی فزاینده، محققان شروع به استفاده از نظریه‌های آشوب و سیستمی کردند تا بهتر بتوانند رفتار سازمانی را درک کنند. در این دوره سازمان‌ها به‌عنوان سیستم‌های پیچیده و پویایی دیده می‌شدند که در حالت نوسان و تعامل با محیط خود قرار داشتند. سال‌ها تحقیقات تأیید کرده‌اند که کلید درک رفتار چنین سیستم‌هایی، درک ارزش‌های متناظر این سیستم‌های زنده است. ارزش‌ها محرک‌هایی هستند که رفتار افراد، سازمان‌ها و جامعه را هدایت می‌کنند و امروزه منجر به ظهور مدیریت بر مبنای ارزش‌ها (MBV) Management by values  می‌شوند.

چه‌طور از شکست سازمان خود پیشگیری کنیم؟

مدیریت بر مبنای ارزش‌های یکی از روش‌های مدیریتی جدید در دنیای امروز به‌حساب می‌آید. ارزش‌ها محرک افراد هستند، برای اکثر مردم آنها محرک‌هایی ناخودآگاه هستند. بااین‌حال، در سازمان‌های بسیار موفق یا خانواده‌های سالم، هر یک از اعضا از ارزش‌های شخصی خود و چگونگی ارتباط آنها با سیستم ارزشی سازمان/خانواده آگاه است. در این مورد، ارزش‌ها محرک آگاهانه هستند؛ زیرا بین فرد و سازمان/خانواده همخوانی وجود دارد. مدیریت بر اساس ارزش‌ها راهی مؤثر برای مدیران فراهم می‌کند تا از منبع واقعی انگیزه‌های فردی استفاده کنند و در نتیجه این امر موجب ایجاد محیط کار دلخواه برای کارکنان و عملکرد آنان را افزایش می‌دهد. یکی دیگر از فعالیت‌هایی که به مدیر سازمان یا منابع انسانی در جهت پیشبرد اهداف سازمان کمک می‌کند، ارزیابی تیمی است. این ارزیابی با استفاده از پرسش‌نامه‌های روان‌شناختی، ‌ مصاحبه و تحلیل نتایج، اطلاعات مفیدی در مورد نقاط ضعف و قوت سازمان، ‌ مشکلات فعلی تیم‌ها و راهکاری‌هایی برای جلوگیری از شکست سازمان به شما ارائه می‌دهد.

مدیریت ارزش‌های سازمانی چیست؟

برای استفاده از مدل مدیریت ارزش‌ها (MBV) باید با ابزارهای آن آشنا شوید. این ابزارها از هر فرد و گروهی دعوت می‌کند تا آنچه را که در زندگی/سازمان/ خانواده برایشان مهم است را شناسایی و چگونگی مدیریت آنها را به‌دقت بررسی کنند و با استفاده از آنها این ابزارها از نتایج جالب‌توجه آن نه‌تنها در سطح سازمانی بلکه در سطح زندگی شخصی نیز بهره‌مند شوند. در ادامه هر یک از این ابزارها را معرفی می‌کنیم. استفاده از این ابزارها نیاز دانش تخصصی منابع انسانی است،‌ بانا تیم مدلی براساس ارزش‌های سازمانی به شما ارائه می‌دهد که با سریع، کاربردی و کم هزینه مدل ارزش‌های سازمانی خود را شناسایی می‌کنید و از آن در جهت توسعه سازمان و افزایش عملکرد کارکنان می‌توانید استفاده کنید.

ابزار شما 1 در جهت مدیریت بر مبنای ارزش‌ها: تطبیق رفتار با ارزش‌ها یا تبدیل ارزش‌ها به رفتارهای روزمره

ارزش‌ها مفاهیمی انتزاعی هستند. برای اینکه بتوانیم زندگی روزمره خود را مطابق با ارزش‌ها جلو ببریم، به روشی نیاز داریم تا بتوانیم این مفاهیم انتزاعی را به رفتارهای ملموس ترجمه کنیم. روش ترجمه مرسوم ما این است که اول دستورالعمل‌ها را چک می‌کنیم، سپس اهداف را که باید به دست آیند مرور و تازه اینجاست که  می‌گوییم برای رسیدن به این اهداف و انجام دستورالعمل‌ها چه ارزش‌هایی را باید در نظر بگیریم؛ اما در اصل هنگامی که می‌خواهیم ارزش‌ها را به رفتار ترجمه کنیم، بهتر است که در جهت مخالف حرکت کنیم؛ یعنی از MBV به MBO و در نهایت به MBI ترجمه می‌کنیم. در واقع  باید ارزش‌های انتزاعی شناسایی شده در مرحله MBV را به اهداف ملموس در مرحله MBO و در نهایت به یک یا چند رفتار و دستورالعمل خاص در مرحله MBI تبدیل کنید.

مثال کاربردی برای تبدیل ارزش‌های سازمانی به رفتار سازمانی: 

برای مثال فردی به نام دیوید را در نظر بگیرید که مدیر یک شرکت نرم‌افزاری است و تصمیم دارد بر اساس ارزش‌هایش مدیریت کند. در مرحله اول (MBV) او باید ارزشی را که می‌خواهد بر اساس آن زندگی شخصی خود را پیش ببرد، انتخاب کند. (البته این کار ساده‌ای نیست؛ اما شدنی است). فرض کنیم  او ارزشی با عنوان ” احترام ” را برای زندگی خود انتخاب می‌کند. حالا باید از خود بپرسد که زندگی با این ارزش یعنی چه؟ یا هدف من (MBO)  از زندگی بر مبنای این ارزش چیست؟ در این مورد، دیوید ارزش احترام را به دو هدف تقسیم می‌کند:

هدف اول: زندگی‌ام به‌گونه‌ای باشد که اطرافیانم احساس باارزش بودن بکنند. 
هدف دوم: نیازهای دیگران را ببینم و در نظر بگیرم

حالا وقتی است که باید این اهداف را در رفتارهای روزمره وارد کنیم و به این سؤال پاسخ دهیم: ” برای رسیدن به این اهداف چه‌کارهایی باید بکنم؟” به‌عنوان‌مثال وقتی دیوید باید به یکی از همکارانش بازخورد بدهد، آگاهانه تلاش می‌کند تا بازخورد را به‌گونه‌ای ارائه دهد که اطمینان داشته باشد همکارش از شنیدن بازخورد احساس ارزشمندی و احترام می‌کند. یا در مورد دیگر وقتی باید تصمیمی بگیرد که خانواده‌اش را نیز درگیر می‌کند اول‌نظر آن‌ها را در مورد تصمیمش می‌پرسد.

مدیریت 
 اررزش‌های سازمانی

ابزار شما 2 در جهت مدیریت بر مبنای ارزش‌ها 

مدیریت بر اساس ارزش‌ها (MBV) به ما کمک می‌کند تا مجموعه‌ای از ارزش‌ها را ایجاد کنیم که ما را به‌سوی تولید بیشتر، اخلاقی‌تر و در کل، انسانی رضایت‌بخش‌تر هدایت کند. این سه هدف سه گروه از مجموعه ارزش‌هایی را ایجاد می‌کند که باید به آن‌ها توجه کنیم. مدل سه محوری ارزش‌ها این ادعا را دارد که یک زندگی کامل، تعادل ‌یافته و سالم نیازمند سه گروه ارزشی است: گروه اقتصادی – کاری، گروه اخلاقی – اجتماعی و گروه عاطفی – توسعه‌ای.

  1. گروه اقتصادی – کاری
     با ارزش‌هایی سروکار دارد که رفتارهای ما را به نحوی کارآمد هدایت می‌کند تا در دستیابی به اهداف زندگی و کارمان مؤثر باشد. این گروه شامل ارزش‌هایی مانند تعادل، برنامه‌ریزی داشتن، تلاش و پشتکار، انعطاف‌پذیری، کارآمدی و غیره است. این گروه ارزشی ما را به سمت فردی مولد و توانمند سوق می‌دهند. گروه اقتصادی – کاری در مدل ارزش‌ها با رنگ قرمز مشخص شده است.
  2. گروه اخلاقی-اجتماعی
    با روابط سروکار دارد، ارزش‌هایی که رفتار متفکرانه، نفوذ، وفاداری، بردباری و غیره را هدایت می‌کنند. این گروه از ارزش‌ها ما را به اخلاقی و اجتماعی بودن تشویق می‌کنند. گروه اخلاقی – اجتماعی در مدل ارزش‌ها با رنگ آبی مشخص شده است.
  3. گروه عاطفی – توسعه‌ای
     این گروه از ارزش‌ها به دنبال یک زندگی سرشار از علاقه و اشتیاق هستند و سعی دارند مسیری در جهت یک زندگی مطلوب را برای فرد ایجاد کنند. ارزش‌های این گروه ما را قادر می‌سازد تا به‌عنوان یک فرد کامل رشد کنیم. 

نمودار ارزش‌ها چیست؟

نمودار ارزش‌ها تصویر دقیق‌تری از نحوه مدیریت زندگی فرد را ایجاد می‌کند. این نمودار چهار عامل دارد: 

  1. سهم صحیح هر محور در زندگی فرد. باتوجه‌به مدل سه محوری، اگر نمودار  شامل سه محور باشد، فرد می‌تواند ۱۰۰٪ را به هر نحوی که برایش مناسب است تقسیم کند.
  2. هر بخش از نمودار حاوی ارزش‌های آن محور است. هر بخش شامل حداکثر ۳ ارزش است، بنابراین مجموع ارزش‌ها در مدل بین سه تا پنج ارزش خواهد بود.
  3. اندازه فونت هر ارزش بیانگر اهمیت آن ارزش برای صاحب مدل ارزش‌ها است. ارزشی که با یک فونت کوچک نوشته شده است، نسبت به ارزشی که با یک فونت بزرگ‌تر نوشته شده، اهمیت نسبی کمتری دارد.
  4. هر ارزش اهداف خود را دارد و تا پنج هدف برای هر ارزش تعریف می‌شود.

مثال مدل ارزش‌ها:

در این نمونه، محور اقتصادی – کاری 25% از نمودار را تشکیل می‌دهد، به این معنی که بخش کاری که او در زندگی خود می‌خواهد، 25٪ است. 75٪ باقیمانده به طور مساوی توسط محور اخلاقی – اجتماعی و محور عاطفی – توسعه‌ای تقسیم می‌شود. محور اقتصادی – کاری  شامل یک ارزش با عنوان “برتری” است که در دو هدف عملیاتی تعریف شده است:

  1. در آنچه انجام می دهید کارآمد باشید
  2. اطمینان حاصل کنید که هر چه انجام می‌دهید در “سطح استاندارد بالا از کیفیت و دقت” باشد.

محور اخلاقی-اجتماعی شامل دو ارزش، ‘خانواده’ و ‘احترام’ است. ارزش “خانواده” برای دیوید مهم‌تر از ارزش “برتری” و ارزش “احترام” است. ارزش “خانواده” شامل دو هدف است:

  • اولویت دادن به خانواده
  • شروع تجربه‌های خانوادگی

ارزش  “احترام” شامل دو هدف است:

  1. اطمینان حاصل‌کردن از حفظ احساس ارزشمندی در دیگری
  2. درنظرگرفتن نیازهای دیگری

محور عاطفی – توسعه‌ای یک ارزش، “پویایی” را دارد که در دو هدف عملیاتی شده است:

  1. تجربه‌کردن عمیق
  2. شروع تجربه‌های مفید

ارزش “پویایی” به اندازه ارزش “خانواده” مهم است

بنابراین، نمودار ارزش‌ها در این مثال نشان می‌دهد که ارزش‌های خانواده، پویایی و برتری برای او بسیار مهم هستند و احترام، در مقایسه با دو ارزش دیگر اولویت کمتری را برای او دارد.

در کل، نمودار ارزش‌ها، به‌عنوان یک ابزار مفید می‌تواند به شخص کمک کند تا بهترین تصمیمات را برای زندگی‌اش بگیرد و ارزش‌های مهم خود را شناسایی کند.

ابزار شما 3 در جهت مدیریت بر مبنای ارزش‌ها: لنگر ارزش 

ارزش‌ها پدیده‌هایی دوگانه (داشتن یا نداشتن) نیستند. آن‌ها نقاطی هستند که زنجیره‌ای از رفتارهای ما را به دنبال خود می‌کشند. برای واضح شدن موضوع از استعاره لنگر استفاده می‌کنیم. رفتارهای ما مانند یک زنجیر وصل شده به یک لنگر هستند نه کاملاً سفت و محکم و نه خیلی انعطاف‌پذیر. مثلاً انسان صادق کسی نیست که هرگز دروغ نگفته باشد، بلکه فردی است که در ذات‌ خود صادق است و مواردی که دروغ گفته بسیار اتفاقی و نادر هستند. هر فردی خودش تصمیم می‌گیرد که «طول» زنجیر رفتارهای متصل به یک ارزش  چقدر باشد. وقتی زنجیر خیلی طولانی است  به این معنی است که فضای رفتاری خیلی وسیعی را شامل می‌شود  و وقتی زمان زیادی را دور از لنگر حرکت می‌کنیم به این معنا است که صداقت در ما رفتار ما کم شده است. لنگر برای ایمن نگه‌داشتن یک کشتی در مکانی خاص از دریا طراحی شده است، تا جلو حرکت اضافی کشتی به‌وسیله باد، امواج و جریان دریا را بگیرد. ارزش‌ها نیز  برای محدودکردن فرد به فضای رفتاری صحیح، بدون اینکه تحت‌تأثیر عوامل درونی (نیازهای روانی) یا بیرونی (فشار اجتماعی) قرار بگیرد، ایجاد شده‌اند.

شناسایی ارزش‌های سازمانی
ارزش‌های سازمانی چیست؟

جمع بندی

مدیریت برمبنای ارزش‌های سازمانی،‌ یکی از جدیدترین روش‌های مدیریت است که هر مدیر سازمان می‌تواند از آن برای توسعه کسب‌وکار و افزایش عملکرد کارکنان خود استفاده کند. برای مدیریت برمبنای ارزش‌ها، سه ابزار کاربردی معرفی کردیم اما نکته‌ی مهم این است که استفاده‌ از این ابزارها نیازمند دانش و اطلاعات کافی در حوزه منابع انسانی و مدیریت است. ما در بانا تیم با استفاده از تست ارزش‌های شخصی شوارتز به شما گزارشی ارائه می‌دهیم که ارزش‌های سازمانی خود را شناسایی کرده و از آن در جهت توسعه سازمان خود استفاده کنید.

نظر خود را بنویسید

این وب سایت برای بهبود تجربه شما از کوکی ها استفاده می کند. ما فرض می‌کنیم که شما با این مشکل موافق هستید، اما در صورت تمایل می‌توانید انصراف دهید. می‌پذیرم اطلاعات بیشار